سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۶
۰ نفر

همشهری دو - مریم انصاری‌سعید: «اگر بتوانیم رفتارهای اقتصادی‌مان را آسیب‌شناسی و اصلاح کنیم، همه می‌توانیم ثروتمند شویم.»

خرید یخچالی که خالی می‌ماند!

 اميرحسين مظاهري‌سيف، نويسنده كتاب «رقص عقاب‌ها» به اين جمله باور دارد و معتقد است كه تمام كارآفرينان موفق در همين مسير گام برداشته‌اند؛ مردي كه «زندگي خالق 5 برند ايراني» را در نخستين رمان آموزش مديريت مالي كشور نوشته و حالا سال‌هاست در همايش‌هاي مختلف راه و روش كسب درآمد و رفتارشناسي اقتصادي را تدريس مي‌كند؛ كارآفريني كه مي‌گويد خانواده و دانشگاه هيچ‌كدام آموزش‌هاي مالي لازم را به ما نمي‌دهند و اين خود ما هستيم كه بايد دانش و اطلاعات‌مان را بالا ببريم. مهندس مظاهري در اين گفت‌وگو از شايع‌ترين رفتارهاي غلط ما در مديريت اقتصادي و باورهاي اشتباهي كه در كسب و كار داريم، مي‌گويد.

  • اعداد را بنويسيم

فرهنگ ما بيشتر شفاهي است؛ يعني چندان عادت به نوشتن نداريم كه اين مسئله خصوصا در مديريت مالي آسيب بزرگي است. خيلي اوقات راجع به درآمد و هزينه افراد از آنها سؤال مي‌شود، نمي‌توانند يك عدد دقيق يا حتي تقريبي به شما بگويند؛ مثلا خيلي‌ها به اشتباه ميزان درآمد را با مقدار هزينه‌هايشان، يكي درنظر مي‌گيرند كه اشتباه است؛ به‌عنوان مثال از كسي كه مي‌گويد حقوق من 3ميليون تومان است، مي‌پرسيد هزينه شما چقدر است، باز همان 3ميليون را تكرار مي‌كند و مي‌گويد: البته كم مي‌آورم و دخل و خرجم اصلا با هم نمي‌خواند. مشكل اينجاست كه اصلا نمي‌تواند بگويد با اين 3ميليون دقيقا چكار كرده، فقط به‌طور كلي مي‌گويد خرج شده و طبيعي هم هست كه پول كم مي‌آورد. براي اينكه شما به سمت مديريت اقتصادي برويد، ساده‌ترين قدم اين است كه يك دفترچه تهيه كنيد و درآمد و مخارج، از كوچك‌ترين تا بزرگ‌ترين ارقام، را در آن يادداشت كنيد. اگر هم بتوانيد اين اعداد را وارد نرم‌افزار اكسل كنيد، مي‌توانيد مقايسه دقيق‌تري داشته باشيد. با اين كار بعد از 4-3ماه مي‌توانيد مخارج‌تان را بررسي كنيد.

  • اصول را ياد بگيريم

وقتي چند‌ماه مخارج‌ و درآمدتان را ريز نوشتيد، مي‌بينيد كه بعضي موارد قابل حذف هستند. ما در مديريت مالي اصول مشخصي داريم؛ مثلا طبق اصل «لاته»، عواملي وجود دارند كه باعث ايجاد هزينه مي‌شوند اما هيچ اثري در رفاه، يادگيري يا پيشرفت شما ندارند؛ به‌عنوان مثال هر روز 2فنجان قهوه در كافه مي‌خوريد صرفا چون عادت كرده‌ايد. اين دوفنجان طبعا مي‌تواند تبديل به يك فنجان شود يا اصلا حذف شود. از اين هزينه‌ها همه در زندگي‌مان داريم كه مي‌توانيم از آنها بگذريم. يكي ديگر از اصول مالي، اصل «پاركينسون» است كه مي‌گويد آدم‌ها 110درصد درآمدشان هزينه دارند؛ يعني شما با يك‌ميليون حقوق 10سال قبل‌تان، (صرف‌نظر از تورم) هزينه‌هاي به‌مراتب كمتري نسبت به حقوق 3ميليون توماني فعلي‌تان داريد يا به‌عبارت ديگر وقتي درآمدتان بيشتر مي‌شود، هزينه شما بيشتر بالا رمي‌رود. اين اصول را كه در ذهن داشته باشيد، با يك ديد واقع‌بينانه‌ و منطقي مي‌توانيد به مخارج‌تان سر و ساماني بدهيد.

  • از خودمان شروع كنيم

خيلي‌ها تا در كار به مشكلي برمي‌خورند، مي‌گويند ساختار اقتصادي جامعه مشكل دارد اما نكته اينجاست كه با اصلاح رفتارهاي خرد اشتباه ما مي‌توانيم الگوهاي كلان را تغيير دهيم؛ مثلا از مهم‌ترين آسيب‌هاي رفتاري ما فرهنگ چشم‌‌و همچشمي يا خريد هيجاني است. جالب است بدانيد كه درآمد سرانه يك ايراني يك‌هفتم درآمد سرانه يك هلندي است اما سرانه خريد يخچال براي ما 11برابر آنهاست. در واقع با درآمد بسيار كمتري، خرج بالايي داريم. وقتي شما تا ماه‌ها اقساط يخچالي را كه خريده‌ايد، پرداخت مي‌كنيد و در عوض چيزي هم داخل يخچال نداريد يعني دنباله‌روي همان فرهنگ غلط چشم و هم‌چشمي هستيد. ما همه به‌دنبال پيشرفت و ديده‌شدن هستيم ولي وقتي موفقيت خاصي نداريم سراغ تفاخر به گوشي، اتومبيل يا عمل بيني مي‌رويم. در همين راستا شما مي‌توانيد عاقبت متفاوت 2مؤسسه با يك هدف يكسان را ببينيد؛ صندوق مهر امام رضا(ع) و بانك گرامين در بنگلادش هر دو با انگيزه اعطاي وام خوداشتغالي به افراد بي‌بضاعت شكل گرفتند اما در حال حاضر صندوق مهر امام‌رضا(ع) تقريبا ورشكست شده و بانك گرامين، بنگاه مالي سودآوري است. علت اين موضوع در رفتارهاي اقتصادي ما مستتر است كه از اين وام، درست استفاده نمي‌كنيم؛ با وام خوداشتغالي، تلويزيون و كالاهاي مصرفي مي‌خريم و واقعا شغلي ايجاد نمي‌كنيم. پس مي‌بينيم كه تا وقتي رفتارهاي ما اصلاح نشود، اتفاق خاصي نمي‌افتد.

  • قاعده بازي، رمز موفقيت است

همانطور كه شما وقتي شنا بلد نباشيد، فقط در آب دست و پا مي‌زنيد، در بازار كسب و كار هم تا زماني كه قاعده بازي را ندانيد، بازنده‌ايد؛ دوران رونق اقتصادي، تحريم يا ركود برايتان فرقي نمي‌كند، درهر حال شكست مي‌خوريد. بايد بدانيد كه در راه موفقيت كسب و كار 5 پله به‌ترتيب اهميت وجود دارد: آگاهي، ارتباط، ساختار، پول و ايده. بيشتر ما ايده را داريم كه در اين مدل، از كمترين ميزان ارزش برخوردار است و فقط با همين عامل مي‌خواهيم كاري را راه بيندازيم، پيشرفت و بازاريابي كنيم و به درآمد هم برسيم، درحالي‌كه بدون 4پله قبلي اين ممكن نيست. طبيعي است جوان تازه فارغ‌التحصيل شده بدون آگاهي، ارتباطات موثر و پول نمي‌تواند تنها با ايده موفق شود؛ پس بايد صبر كند و مراحل قبلي را پشت سر بگذارد. من پيشنهاد مي‌كنم همه، داستان‌هاي كارآفريني افراد مشهور را بخوانند و ببينند كه اينها در ابتدا انسان‌هاي ثروتمندي نبودند. مثلا استيو جابز، مؤسس كمپاني اپل كه شركتش تا سال 2014 و حتي 3سال پس از مرگ او بيشترين سوددهي را داشت، از زيرزمين كار خود را شروع كرده. قوطي‌هاي كنسرو جمع مي‌كرده تا بتواند آنها را 5 سنت بفروشد و غذا تهيه كند. اين نقطه آغاز او بوده. نمونه‌هاي وطني هم كم نداريم كه از شرايط مالي اسفناك تبديل به تجار ثروتمندي شده‌اند. به سبك زندگي اين كارآفرين‌هاي خودساخته كه دقت كنيد، همگي آنها پشتكار زياد و قدرت مذاكره بالايي هم دارند.

  • جزئيات اهميت دارند

ريزه‌كاري‌هايي وجود دارند كه خيلي به چشم نمي‌آيند اما تأثير زيادي دارند. بخشي از قاعده بازي اين است كه شما روش پس‌انداز را بلد باشيد. خيلي‌ها مي‌گويند نمي‌توانند پس‌انداز كنند چون پول‌شان تمام مي‌شود و چيزي براي پس‌انداز نمي‌ماند. درحالي‌كه شما بايد ابتدا پس‌اندازتان را از درآمد جدا كنيد و بعد براي باقيمانده پول‌تان برنامه‌ بريزيد. البته چند دفعه اول اين كار برايتان سخت است اما وقتي تبديل به عادت شد، تأثير خود را به مرور نشان مي‌دهد. با همين فرمول است كه مي‌بينيد مثلا 2 كارمند با حقوق يكسان زندگي‌هاي كاملا متفاوتي دارند. بعد از چند سال يكي‌شان با پس‌انداز و خانه و ماشين دارد و ديگري حتي با ارث پدري هم به جايي نرسيده. يكي ديگر از جزئيات مهم توجه به اهداف خرد است. ما همه به‌دنبال مقاصد بزرگ و يك شبه پولدارشدن هستيم درحالي‌كه پيشرفت اقتصادي فقط 2تا 3درصد در‌ ماه اتفاق مي‌افتد. بودجه‌بندي و برنامه‌ريزي براي درآمدي كه داريد هم تا حد زيادي مي‌تواند جلوي رفتارهاي غلط مالي را بگيرد. همين نكات به ظاهر كوچك مي‌تواند رفتار اقتصادي شما را تغيير دهد و به تبع آن ميزان دارايي‌ و ثروت‌تان را هم عوض كند.

  • همه نبايد كارآفرين باشند

موج غلطي كه به‌تازگي راه افتاده مي‌خواهد همه را به سمت كارآفريني سوق بدهد، درحالي‌كه كارآفريني صرفا مدلي شغلي و يكي از مسيرها به سمت ثروتمندشدن است. من به‌عنوان كارآفرين معتقدم همه نمي‌توانند كارآفرين شوند، حال آنكه شايد كارمند خوبي باشند. به‌طور كلي گاهي ثبات مالي كارمنداني كه بعد از 35سال بازنشسته مي‌شوند، خيلي بيشتر از كارآفرين‌هايي است كه در طول 35سال، كسب و كارهاي مختلف راه انداخته‌اند. بايد دقت كنيم كه همه، توانمندي‌هاي رفتاري كارآفريني را ندارند و آموزش‌هاي لازم را نديده‌اند. الان يكي از مشكلاتي كه ما در جامعه داريم تعداد بالاي فارغ‌التحصيلان دانشگاهي است كه بعد از اتمام درس بدون آموزش‌هاي مورد نياز شروع به كارآفريني مي‌كنند و بعد از مدتي ورشكست مي‌شوند؛ چراكه شايد اصلا هوش اقتصادي لازم را نداشته باشند يا هنوز نمي‌دانند از زندگي چه مي‌خواهند. بايد اول ديد درستي از كارآفريني داشته باشيم و بعد از آن، تازه قاعده بازي را ياد بگيريم. پيشنهاد مي‌كنم قبل از اينكه به سمت كارآفريني برويد، حتما در آزمون‌هاي مربوط به شم اقتصادي شركت كنيد تا پتانسيل‌تان را در اين زمينه بسنجيد.

کد خبر 334135

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha